«ایستاده جان دادن»؛ به یاد و خاطره معلم اعدامی فرزاد کمانگر

جعفر ابراهیمی

مقاوم و پرشکوه
به‌سان کوه
به‌سان شاهو

یادت گرامی
رفیق کوه و کمر

یادت گرامی
رفیق شعر و شاملو

یادت گرامی
رفیق کودکان محروم

گفته بودی
نسیم یادت را خواهد برد
از میان میله‌ها و بلندی حصار

حالا کودکان دیروز
زنان و مردان رنج‌کشیده‌ی امروز
برایَت دست تکان می‌دهند
برای نسیمی که
از لابه‌لای بلوط‌های شاهو می‌گذرد

وقتی می‌گویند
یادی ئەزیزت پیرۆز

یکی از نسیم می‌پرسد
گور بی‌نشانش کجاست؟
و نسیم تا اعماق قلبش نفوذ می‌کند

نامت جاوید
رها از بند
رفیق بی‌کفن!
فرزاد!

«یئلماز»